همانطور که رسول اكرم به شيعيان اميرالمؤمنين و فرزندان معصومش(عليهم السلام) بشارت بهشت را داده است و در منقبت و عظمت مقام آنان مطالبى بيان داشتهاند، نسبت به شيعيان حضرت زهرا (عليهاالسلام) نيز دقيقا با ذكر همان مناقب مژدهى بهشت دادهاند.
شيعه يعنى تابع و پيرو و اقتداكننده. شيعهى على(عليهالسلام) كسى است كه از امام على(عليهالسلام) هدايت مىيابد و همراه او و متمسك و دست به دامان اوست. شيعه حضرت فاطمه(عليهاالسلام) در اخبار عينا در رديف شيعيان على است. گاه پيامبر اكرم در مدح شيعيان اميرالمؤمنين سخن مىگويد، و گاه در منقبت شيعيان حضرت فاطمه(سلامالله عليها) و همين روش رسول خدا نشانگر اين است كه حضرت زهرا(عليهاالسلام) خود استقلال دارد و داراى كرامات و مقام والا و صاحب ولايت كبرى مىباشد.
جابر بن عبدالله از رسول خدا(صلي الله عليه و آله) روايت مىكند كه فرمود:
«هنگامى كه روز قيامت فرارسد، دخترم فاطمه سوار بر ناقهاى از ناقههاى بهشتى وارد عرصه محشر مىشود، كه مهار آن ناقه از مرواريد درخشان و چهارپاى آن از زمرد سبز، دنبالهاش از مشك بهشتى، چشمانش از ياقوت سرخ، و بر فراز آن، قبهاى(خيمهاى) از نور، كه بيرون آن از درونش و درون آن از بيرونش نمايان است. فضاى داخل آن قبه، انوار عفو الهى و خارج آن خيمه، پرتو رحمت خدايى است. و بر فرازش تاجى از نور كه داراى هفتاد پايه است از درّ و ياقوت كه همانند ستارگان درخشان در افق آسمان نورافشانند. از جانب راست آن مركب هفتاد هزار ملك، و از طرف چپ آن هفتاد هزار فرشته است - و جبرئيل در حالى كه مهار ناقه را گرفته است - با صداى بلندى ندا مىكند: نگاه خود را فراسوى خويش گيريد، و نظرها به پايين افكنيد، اين فاطمه دختر محمد است كه عبور مىكند. در آن هنگام، حتى انبيا و صديقين و شهدا همگى از ادب، ديده فرو مىگيرند؛ تا اين كه حضرت فاطمه(عليهاالسلام) عبور مىكند و در مقابل عرش پروردگارش قرار مىگيرد.
آنگاه از جانب خدا جل جلاله ندا مىشود: اى محبوبهى من، و اى دختر حبيب من، بخواه از من آنچه مىخواهى؛ تا عطايت كنم و شفاعت كن هر كه را مايلى تا قبول فرمايم. در جواب عرضه مىدارد: اى خداى من، و اى مولاى من، درياب ذريهى مرا، شيعيان مرا، پيروان مرا، و دوستان ذريهى مرا.
بار ديگر از جانب حق خطاب مىرسد: كجا هستند ذريه فاطمه و پيروان او؟ كجايند دوستدارانش، و دوستداران ذريهى او؟ در آن هنگام جماعتى به پيش مىآيند و فرشتگان رحمت آنان را از هر سوى در ميان مىگيرند. و حضرت فاطمه(عليهاالسلام) در حالى كه پيشگام آنهاست همگى را همراه خود به بهشت وارد مىفرمايد.»(1)
در حديث ديگرى از حضرت رسول اكرم(صلى الله عليه و آله) منقول است كه فرمود:
«پس آنگاه جبرئيل عرض مىكند: اى فاطمه، هر چه مىخواهى از خداى خويش طلب كن. حضرت فاطمه(عليهاالسلام) عرض مىكند: خدايا، شيعيان مرا درياب. خطاب مىرسد: همه شيعيان تو را آمرزيدم. عرضه مىدارد: پروردگارا، شيعه فرزندانم را نيز نجات بده. ندا مىآيد: همه آنان را بخشيدم؛ يا فاطمه، اينك در ميان اهل محشر برو و هر كسى كه به تو پناهنده شود، همراه تو به بهشت وارد خواهد شد. پيامبر اكرم(صلى الله عليه و آله) سپس به سخنان چنين ادامه داد: در آن هنگام همه مردم آرزو مىكنند كه اى كاش ما نيز فاطمى بوديم. يا فاطمه، در چنين روزى است كه شيعيان تو، پيروان اولاد تو، و شيعيان اميرالمؤمنين در پى تو به سلامت وارد بهشت مىشوند.»(2)
جناب جابر در يك حديث مفصل از حضرت باقر(سلاماللهعليه) نقل مىكند كه فرمود:
« به خدا قسم يا جابر، اين است همان روزى كه مادرم زهرا شيعيان خود را از ميان اهل محشر جدا مىكند چنان مرغى كه دانههاى خوب را از بد جدا مىسازد. و چون همراه فاطمه شيعيانش به در بهشت مىرسند، خدا در قلب آنان چنين القاء مىفرمايد كه به پشت سر خويش نگاه كنند؛ آنگاه كه به عقب سر خود نظر افكنند، از جانب خداى تعالى خطاب مىشود: سبب چيست كه شما به پشت سرتان نگاه مىكنيد؟ من كه شفاعت فاطمه دخترم حبيبم محمد را درباره شما پذيرفتم. عرض مىكنند: پروردگارا دوست مىداريم قدر و منزلت ما شيعيان فاطمه در چنين روزى شناخته شود. پس، از جانب خداى تعالى خطاب مىشود: اى دوستان من برگرديد، برگرديد (به صحنه محشر)، نظر افكنيد (در ميان آن جماعت و) هر كس را كه براى دوستى فاطمه شما را دوست داشته است هر كس را كه به خاطر زهرا به شما دوستداران فاطمه اطعام كرده؛ نيكى نموده، و با جرعه آبى سيرابتان كرده، و يا از غيبت افراد درباره شما مانع شده است: دست او را بگيريد و به بهشت واردش كنيد، سپس حضرت ابوجعفر(امام باقر) عليهالسلام اضافه فرمود: به خدا سوگند از بركت محبت جدهام زهرا كسى بر جاى نمىماند جز آن كسى كه نسبت به مقام والاى آل محمد ترديد داشته و يا كافر و يا منافق باشد.» (3)
عاصمى در كتاب زين الفتى - در بخش «الشراط الساعة» - از سلمان چنين روايت مىكند كه پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) فرمود:
« اى سلمان، قسم به وجود مقدسى كه مرا به پيامبرى مبعوث فرموده است، در روز قيامت، من دامان جبرئيل (نمايندهى خداى عز و جل را مىگيرم، و على دامان مرا، و فاطمه دامان على را، و حسن دامان فاطمه را، و حسين دامان حسن را، و شيعيانشان دست به دامان آنها هستند. يا سلمان، آيا گمان مىكنى، خداى تعالى پيامبرش را (پناهندهى خود را) كجا مىبرد؟ و پيامبر، برادرش على را؟ و على همسرش زهرا را؟ و فاطمه دو فرزندش را؟ و آنها شيعيانشان را كجا خواهند برد؟ سپس پيامبر اكرم سه بار تكرار فرمودند: اى سلمان قسم به خداى كعبه به سوى بهشت مىبرند؛ و اين پيمانى است كه جبرئيل از جانب پروردگار جهانيان وعده داده است». اعتراف و ايقان به ولايت حضرت صديقه سلاماللهعليها، و اظهار تشيع و دوستى نسبت به او، در زيارت مخصوص آن حضرت نيز با اين جملات بيان شده است: «خدايا شاهد باش كه من از شيعيان زهرا و از دوستان اويم و معتقد به ولايت آن حضرت هستم.» (4)
با توجه به اينكه حضرت فاطمه صديقه(سلاماللهعليها) در والاترين مناقب و برترين مقامات با پدر و همسر و فرزندانش مشترك است و با در نظر گرفتن مطالبى كه نسبت به مراتب عالى آن حضرت در روز قيامت بيان شد، و بشارتهايى كه درباره شيعيانش از پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) نقل شده است، هرگز معقول نيست كه صاحب اين مقامات عاليه وليةالله نباشد.
مطالبى را كه بيان شد، از اخبارى كه در علت نامگذارى حضرت صديقه(سلاماللهعليها) به اسامى «فاطمه» و «بتول» وارد شده است مىتوان استفاده كرد. فاطمه اسمى است كه از اسماء حق تبارك و تعالى مشتق گرديده، و بر عرش و بهشت چنين نوشته شده است: «انا الفاطر و هذه فاطمه.»
پينوشتها:
1ـ امالى صدوق، ص 25، بحارالانوار، ج43/ 220- 219.
2ـ يعنى: (چشمان خود فرو بنديد تا فاطمه عبور نمايد). اين جمله در روايات متعدد با عبارات مختلفى ايراد گرديده است، كه از آن قبيل است:
«غضوا ابصاركم حتى تجوز فاطمه الصديقه بنت محمد صلى اللَّه عليه و آله و سلم و من معها.»
«غضوا ابصاركم كم لتجوز فاطمه بنت محمد صلى اللَّه عليه و آله و سلم سيده نساءالعالمين على الصراط».
«غضوا ابصاركم و نكسوا روسكم».
«غضوا ابصاركم تمر فاطمه بنت رسولالله صلى الله عليه و آله و سلم».
«غضوا ابصاركم حتى تعبر فاطمه بنت محمد صلى اللَّه عليه و آله و سلم».
«غضوا ابصاركم حتى تمر فاطمه بنت حبيب اللَّه صلى اللَّه عليه و آله و سلم».
«غضوا الابصار فان هذه فاطمه تسير».
«غضوا ابصاركم فهذه فاطمه بنت محمد رسولاللَّه صلى اللَّه عليه و آله و سلم تمر على الصراط».
«نكسوا روسكم و غضوا ابصاركم حتى تجوز فاطمه على الصراط».
«طاطاوا الروس و غضوا الابصار، فان هذه فاطمه تسير الى الجنه».
حاكم نيسابورى درباره روايت فوق مىگويد: «اين حديث - على شرط الشيخين (يعنى بر مبناى شرط بخارى و مسلم)- صحيح است.» (مستدرك حاكم، ج3/153).
ابن ابىالحديد در شرح نهجالبلاغه، ج9/193 پس از نقل اين روايت چنين مىگويد: «و هذا من الاحاديث الصحيحه. و ليس من الاخبار المستضعفه»؛ يعنى اين روايت از احاديث صحيحه مىباشد و از جمله احاديث ضعيف نيست.
بعضى از مصادر اين روايت در كتب عامه از اين قرار است: معجم كبير طبرانى، ج1/ 108/ ح 180، مستدرك حاكم، ج3/153، 161، اسدالغابه، ج 5/523، تلخيص المستدرك، ج3/ 153، فرائد السمطين، ج 2/ 49/ ح 380، الصواعق المحرقه ص 289، كنزالعمال، ج 12/ ص 105، 106/ ح 34209- 34211، ص 108/ ح 34219، ص 109، 110/ ح 34229، ينابيع الموده ص 182، الاتحاف ص 46.
اين روايت در كتب شيعه نيز موجود است كه از جمله مىتوان به مصادر ذيل مراجعه نمود: تفسير الامام العسكرى - ذيل تفسير سوره البقره، آيه 93- ص 434، كنز الفوائد ص 253، 254، 355، 356، تفسير فرات، ص437، 438/ ح 578. كسانى كه مايل به بررسى بيشتر روايات شيعى در اين باره هستند مراجعه بفرمايند به: بحارالانوار، ج7/ 336، ج 32/610، ج 37/ 70، ج 43/ 52، 53، 62، 64، 219، 220، 221، 223، 224، ج 68/ 59.
3- تفسير فرات، ص 444- 447/ ح 587/ بحارالانوار ج 8/ 54، 43/ 227. اين حديث كه توسط اميرالمؤمنين از پيامبر اكرم(عليهماالسلام) نقل گرديده است نسبتا طويل است و در آن به بعضى از مناقب حضرت زهرا(عليهاالسلام)- خصوصا به موقف و مقام حضرت صديقه در محشر - اشاره گرديده كه ما به دليل اهميت آن، متن كامل روايت را در تعليق شماره 5 آوردهايم.
4ـ تفسير فرات ص 299/ ح 403، بحارالانوار 8/ 52، 43/ 65. متن كامل اين روايت در تعليق شماره 6 آمده است.